آل الله(علیه السلام)

آل الله(علیه السلام)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 39
بازدید کل : 12261
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



نکاتی پیراموش شب قدر
 
چند نكته پيرامون شب قدر
پيرامون شب قدر و سِرّ تبرّع و برجستگي آن و راز تعدّد و كثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نكته خفا و ابهام، و معناي قَدر و ارزش آن و تأثير ادراك شب قدر، و نيز برخي ديگر از شئون آن به طور اجمال نكاتي بازگو مي‏شود.
يكم: گرچه هر موجود طبيعي در مخزن غيب الهي داراي وجود عقلي است كه از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل مي‏يابد: ﴿إنْ من شي‏ء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾[1] و شب قدر نيز از اين اصل كلي مستثني نيست، لذا مي‏تواند داراي ارزش نَفْسي باشد، ليكن اَرْج ظاهري آن به حُرْمت مُتَزمِّن آن است كه در اين زمان خاص نزول يافت و آن قرآن كريم است، همان طور كه ارزش مكان به متمكّن آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مكه را، تمكن و استقرار رسول اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم كه در آن متمكّن بود اعلام داشته و چنين فرموده است: ﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾[2] بنابراين، يكي از اسرار براعت و برجستگي ليله قدر نزول قرآنِ‏ذوالقدر در آن خواهد بود.
دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدير بر امور از طرف خداوند سبحان داراي حرمت ويژه است و تقدير امور نيز داراي مراتب گوناگون است و هر مرحله‏اي از آن در زمان خاص ظهور مي‏كند لذا تمام آن زمانهاي مخصوص از برجستگي والا برخوردار مي‏شوند و به عنوان نمونه مي‏توان، نيمه‏ماه شعبان و نوزدهم و بيست‏ويكم و بيست‏وسوم ماه مبارك رمضان و نيز برخي ديگر از شبهاي وتْر آن را ياد نمود كه امور گيتي در اين مراحل، جريان تَنْسِيق خود را بازمي‏يابند. البته آن حرمت خاصي كه براي شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهاي ماه مبارك رمضان خواهد بود.
سوم: براي اينكه تمام روزها و شبهاي سال، فيض ظرفيّت چنين رخداد مبارك را ادراك كنند لذا تقدير امور و نيز تنزل معاني قرآن و مفاهيم عالي آن برابر ماههاي قمري توزيع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهاي سال از جهت گردش جام تقدير و كأس تنزيل و مُناوَله آن بهره‏مند گردند و فيض سيّال الهي راكد نگردد، و اگر برابر سال شمسي تنظيم مي‏شد، چنين اِداره كأسي و چنان مُناوَله‏اي در كار نبود.
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اكبر، ليله قدر مختفي و روز قدر مخفي شد؛ زيرا ماءالحياة در هر كوي و برزني ارزان عرضه نمي‏شود و تاريكي ظلمات از يك سو و جستجوي همرهي‏همراهي چون خضر(عليه‏السلام) از سوي ديگر و تحمل خطرهاي گوناگون از سوي سوم مقداري از بهاي چنين كالاي سترگ است كه تا تأديه نشود دامن آن به كف نمي‏آيد.
پنجم: معناي قدر و منزلت شب قدر كه بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناي ارزش اعتباري در برخي از دانشهاي بايد و نبايد اعتباري، نخواهد بود، بلكه به معناي ارج وجودي و شدّت درجه هستي است كه ارزش دانشهاي بود و نبود است نه بايد و نبايد. البته چنان ارج وجودي كه در حكمت نظري مطرح است پشتوانه تدوين قوانين ارزشي بايد و نبايد فقهي خواهد بود لذا امتثال دستورهاي ديني وسيله مناسبي براي تكامل وجودي روح است.
ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالكِ واصل، شاهد معناي تقدير الهي از يك سو و شاهد معارف قرآن كريم از سوي ديگر باشد به همان اندازه شرافت وجودي ليله قدر را تحصيل مي‏كند، يعني همان طور كه درجات بهشتِ جاودان به عدد آيات قرآن كريم است، مراحل ليله قدر و درجات وجودي آن نيز در گرو ادراك صحيح حقيقت تقدير امور الهي از يك سو و معرفت درست معالي و معاني قرآن كريم از سوي ديگر خواهد بود؛ حتي اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضي و كثرت همتايي باشد؛ زيرا تعدّد مراتب طولي آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحيح مُتَزمِّن و حاصل ادراك درست زمان سبب شدّت وجودي سالك عارف مي‏گردد كه با آن، طي زمان و زمين ميسورش خواهد شد، نمونه‏هاي فراواني در قرآن و سنّت معصومين(عليهم السلام) و در تاريخ پيروان راستين قرآن و عترت مشهود است كه جريانِ صحابي حضرت سليمان در آوردن تخت ملكه سبأ از فاصله دور در كمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذي عنده علم من‏الكتاب أنا اتيك به قبل أن يرتدّ إليك طرفك﴾[3] از اين قبيل است. جناب شعراني(رضوان‏الله‏تعالي‏عليه)در پايان كتاب «اليواقيت والجواهر في بيان عقائد الأكابر» كه تلخيص «فتوحات مكيه» ابن‏عربي است مي‏گويد:
اين كتاب را با سپاس الهي در كمتر از يك ماه تأليف كردم و براي همه مباحث آن فتوحات را مطالعه مي‏كردم... و هر روز بيش از دوبار همه مجلدات آن را از نظر مي‏گذراندم .[4]
آشنايان به گستردگي آن كتاب عظيم فخيم مي‏دانند كه مطالعه آن بدون طي زمان، عادتاً ميسور نيست.
لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه ياد شد راجع به شدّت درجه وجودي شاگردان انبيا و امامان معصوم(عليهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودي آن ذوات نوري به مراتب بيش از اينها است.
شيخ اشراق و «اجمال در عين كشف تفصيلي»
شيخ اشراق(قدّس سرّه) در پايان كتاب «حكمة الاشراق» مي‏گويد:
خلاصه آنچه كه من در اين كتاب نوشته‏ام، شبي از سوي خداي سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طي مدّتي مديد، در اين كتاب مبسوط نگاشتم .[5]
كتاب حكمة الاشراق سهروردي به تعبير خودش و نيز به تعبير مرحوم صدرالمتألّهين، قرة العيون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است.
او مي‏گويد خلاصه اين مطالب را خداي متعالي، يك شبه به من آموخت. پس مي‏شود كه يك شبه ره چندين ساله را پيمود و البتّه هيچ كس مانند رسول الله‏صلي الله عليه و آله و سلم ره شش هزار و اندي آيه را يك شبه طي نكرد.
آيات قرآن كريم، خلاصه جهان تكوين است و هيچ حقيقتي در عالم نيست كه قرآن، حاوي آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبناي دلالت باطن. نه تنها شيخ اشراق، بلكه عدّه ديگري از عرفا و حكماي الهي و اسلامي نيز به اين فيض رسيده‏اند. آنها كه شاگردان ويژه انبيا و اوليايند، گاهي نسيم نفحات الهي به مشام جانشان مي‏رسد، ليكن گرچه خوش مي‏درخشد، ولي دولت مستعجل است ودوامي ندارد.
اگر رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم يك شبه راه قرآن را پيمود و خزينه الهي را بازديد كرد، شاگردان آن حضرت‏صلي الله عليه و آله و سلم نيز با پيمودن راه آن انسان كامل و بزرگ مي‏توانند بسياري از معارف قرآني و جهان بيني را يك شبه بفهمند و بيابند. اين راه به روي انسانهاي سالك بسته نيست، ليكن شرطش آن است كه:
بدادم عقل را ره توشه از مي ٭٭٭٭ به شهر هستي‌اش كردم روانه
اگر اين خودِ ظاهري به ميخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر كرد و در معرفت نفس كوشيد، مي‏تواند شب قدري داشته باشد و بخشي از انوار الهيّه را اجمالاً بيابد كه تفصيلش كتابي باشد.
همانطور كه اصل حقيقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پيامبر اكرم‏صلي الله عليه و آله و سلم و نيز كسي كه به منزله جان پاك آن حضرت است مي‏باشد و براي انسانهاي عادي در حجابهاي لفظ و مفهوم ذهني و وجود مثالي يا برتر از آن ظهور مي‏كند، روزي نيز كه تأويل قرآن محقّق مي‏گردد وبهشت كه درجات آن به عدد آيات قرآن است، به چهره اولياي الهي گشوده مي‏شود، حقيقت اهل بيت(عليهم السلام) كه همان حقيقت قرآن است و هرگز از يكديگر جدا نمي‏گردند، بدون حجاب، براي خودشان روشن است و در پرده حجابهاي گوناگون، براي ساير اهل بهشت كه در معنا اهل قرآن بوده‏اند ظهور مي‏كند.
شايد از همين جهت است كه شعراني در «يواقيت» از محي‏الدين و شيخ ابن‏ابي منصور نقل مي‏كند كه اصل شجره طوبي در منزل امام علي بن ابي طالب(عليه‏السلام) است چون درخت طوبي حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(عليهاالسلام) است و هيچ خانه و مكان و درجه‏اي از درجات بهشتهاي هشت‏گانه نيست مگر آنكه در آنجا، فرعي از شجره طوبي است.
شب، بُراقِ عروجِ سالكان
بخش مهمّي از فيوضات معنوي و الهي، طبق بيان قرآن كريم، در شب افاضه شده است. تنزّل قرآن در شب پربركت و مبارك قدر است ﴿إنا أنزلناه في ليلة القدر﴾[6] ، ﴿إنا أنزلناه في ليلة مباركة﴾ ،[7] إسراء و معراج انسان كامل نيز در شب است: ﴿سبحان الذي أسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام إلي المسْجد الأقصي الذي باركنا حوْله﴾[8] .
موساي كليم(عليه‏السلام) نيز شبانه در محضر خداوند به ضيافت و مهماني مي‏رود. ﴿وواعدنا موسي ثلاثين ليلة وأتممناها بعشْرٍ فتمّ ميقات ربه أربعين ليلة﴾[9] چهل شب، مهمان خداوند بود و از فيوضات الهي بهره‏مند گرديد، كه تورات نيز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولي فيض شب، بهره خاصّي است كه نصيب انسان مي‏شود. حضور و توجّه و تمركز انسان در شب زياد است و همين سبب قوّت و ازدياد فيض مي‏شود.
نشئه زنده‏داري شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصّي است كه باخضوع و مناجات و ذكر روز فرق دارد ﴿إن ناشئه الليل هي أشدّ وطأً وأقوم قيلاً﴾[10] وبه همين جهت است كه خداوند به رسول خود فرمود: ﴿ومن الليل فتهجد به‏نافلةلَكَ عسي أنْ يبْعثك ربك مقاماً محموداً﴾[11] سحر خيز باش و شب راازدست‏مده؛ زيرا كه نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازه‏اي است براي تو و اگر مي‏خواهي كه به مقامي والا و محمود مبعوث شوي، شب را رهانكن.
روايتي پرفروغ از امام حسن عسكري(عليه السلام)
يكي از بيانات امام يازدهم، حسن بن علي(عليهما السلام) كه استاد علاّمه طباطبايي(رضوان الله تعالي عليه) آن را بسيار پرفروغ و روشن و از غُرَر احاديث مي‏دانستند اين است كه فرمودند: «إن الوصول إلي الله عزوجلّ سفر لايدرك إلا بامتطاء الليل»[12] اگرچه همه روايات اهل بيت(عليهم السلام) نور است، ولي در بين سخنان آن بزرگان، بعضي نوراني‏ترند و از غرر روايات شمرده مي‏شوند و اين روايت شريفه نيز از همان سنخ است.
آن حضرت(عليه السلام) مي‏فرمايد كه سير به سوي الله و حركت به سمت خدا، سفري است كه جز با زنده داشتن شب ميسّر نيست. با مركب روز كه سبح طويل دارد: ﴿إن لك في النهار سبحاً طويلاً﴾[13] نمي‏شود اين سفر سنگين را طي نمود. بايد شب را مركب پرتوان خود در اين سفر الهي قرار داد.
تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصميم قطعي براي آينده، در دل شب تار ميسّرتر است و لذا مردان الهي حدّاكثر بهره را از شب مي‏برند، «عُمّار اللّيل ومَنار النّهار»[14] ، «امّا الليل فصافّون أقدامهم، تالين لأجزاء القرآن»[15] ، «طوبي لنفسٍ... وهَجَرَتْ في الليل غُمْضَها» ،[16] «إنّ داود(عليه‏السلام) قام في مثل هذه الساعة من الليل... » .[17]
استاد حكيم، الهي قمشه‏اي(رضوان الله عليه) كه اهل معنا و تهجّد و عرفان بود، چنين سروده است:
چه خوش است يك شب بكشي هوي را ٭٭٭٭ به خلوص خواهي زخدا خدا را
به حضور خواني ورقي ز قرآن ٭٭٭٭ فكني در آتش كتب ريا را
شود آنكه گاهي بدهند راهي ٭٭٭٭ به حضور شاهي چو من گدا را



قرآن در قرآن ، ص 77

[1] ـ سوره حجر، آيه 21.
[2] ـ سوره بلد، آيات 1 و 2.
[3] ـ سوره نمل، آيه 40.
[4] ـ ص 201.
[5] ـ حكمةالاشراق، ص 403، نقل به مضمون.
[6] ـ سوره قدر، آيه 1.
[7] ـ سوره درخان، آيه 3.
[8] ـ سوره إسراء، آيه 1.
[9] ـ سوره اعراف، آيه 142.
[10] ـ سوره مزمّل، آيه 6.
[11] ـ سوره إسراء، آيه 79.
[12] ـ بحار، ج 78، ص 379، ح 4.
[13] ـ سوره مزمّل، آيه 7.
[14] ـ نهج البلاغه: خطبه 192، بند 136.
[15] ـ نهج البلاغه، خطبه 193.
[16] ـ همان، نامه 45، بند 30.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, توسط کیوان حسنوند
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :